جدول جو
جدول جو

معنی چکه برش - جستجوی لغت در جدول جو

چکه برش
کف زدن یک سره و دسته جمعی
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

عملی که در آن جام چهل کلید را پر آب می کنند و دعاهایی می خوانند و آن آب را بر سر زن نازا می ریزند
فرهنگ فارسی عمید
مؤلف مرآت البلدان نویسد: ’قریه ای است از قراء توابع لارستان فارس’. (از مرآت البلدان ج 4 ص 132)
لغت نامه دهخدا
(بَ)
دهی است جزء دهستان خرقان شرقی بخش آوج شهرستان قزوین که در 36 هزارگزی خاور آوج و 24 هزارگزی راه عمومی واقع شده. هوایش معتدل است و 243 تن سکنه دارد. آبش از قنات، محصولش غلات، بنشن و سیب زمینی، شغل اهالی زراعت و بافتن قالی و جاجیم و راهش مالرو است و ماشین هم میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(چِلْ لَ / لِ بُ)
رجوع به چله بری کردن شود
لغت نامه دهخدا
(تَ یِ نِ)
کوه بر. که کوه را قطع کند. که راههای کوهستانی را قطع و طی کند:
معجزه باشد ستاره ساکن و خورشیدپوش
نادره باشد سماری که بر و صحراگذار.
فرخی
لغت نامه دهخدا
عملی از قبیل عزایم، (در اصطلاح بانوان تهرانی) بسیار آمدن و رفتن از روی چیزی مانند سفره و جامه گسترده
فرهنگ لغت هوشیار
پارچه های سرقیچی، سرقیچی
فرهنگ گویش مازندرانی
کف زدن دسته جمعی، شادی به همراه کف زدن و چرخیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
رفت و آمد
فرهنگ گویش مازندرانی